به گزارش پایگاه خبری کهگیلویه، شهید خان محمد خلف وصیت نامه خود با آیة 49 سورة توبه شروع می کند که در آن از اهمال و کارشکنی منافقان در رخدادهای امت سخن رفته است و در ادامه با اشاره به عزم راسخ و اعتقاد خل لناپذیر خود در امر جهاد و دفاع از اسلام و میهن امیدوار است تا با فداکاری و جانبازی خود درخت اسلام را باورتر و استوارتر سازد.
شهید خلف جان دادن در راه خدا را گوارا میداند و از پیروان حسین( ع) می خواهد تا در پیرو امام خمینی باشند و به خانواده خود تذکر م یدهد در مصیبت او به یاد مظلومی تهای خاندان امام حسین( ع) باشند و اندوه خود را فراموش کنند. در پایان شهید خلف از پدر و مادر و دیگر اهالی روستای خود طلب حلالیت می کند.
وصیت نامه شهید:
بسم الله الرحمن الرحیم
« وَ مِنهُم مَن یَقولُ ائذَن لِی وَ لاتَفتِنی ألا فِی الفِتنَةِ سَقَطوا و إنّ جَهنَّمَ لَمُحیطةٌ بِالکافِرینَ »
( سوره توبه، آیه 49)
بعضی از [ مدعیان] ایمان و منافق صفت در پاسخ دعوت شما برای جهاد مقدس در راه ما را از شرکت در جنگ معذور دارید و اجازه بدهید خودمان را گرفتار » : خدا چنین م یگویند اینان » : خدای تعالی در پاسخشان م یفرماید « . ناملایمات، معصی تها و سخت یهای جنگ نکنیم سخت در اشتباه و غافلند که با این عملشان خود را به دام شیطان افکنده و دچار هلاک و کفر و نفاق گشت هاند. تازه این گرفتاری دنیایی ایشان است. در آخرت نیز جهنم سوزان، کافران را.( در بر م یگیرد و اینان را نیز در کام خود فرو م یبرد( سوره توبه، آیه 49)
به نام آن خداوندی که خالق و هدای تکنندة هر موجودی است، همه از اویند و به سوی او بازم یگردند به نام آن مقتدری که حیات و مماتم در دست اوست، هدف و مقصودم، محبوب و معشوقم، قلب کوچکم سرشار از عشق به اوست، بخشایندة گناهانم اوست، خداوند رحمانی که بر بندگانش منت گذاشت و پیامبران معظم و رسولگرامی [ ا] سلام و جانشینان بر حق او را صراط مستقیم و چراغ راه مؤمنین قرار داد و به نام خداوند منان [...]خدای مهربان را سپا سگزارم که مرا از جملة گروندگان به دین خود و از محبین اهل بیت( ع) پیامبر قرار داد و این توفیق بزرگ را عنایت فرمود تا در راه او جهاد کنم و جان ناقابلم را به راهش تقدیم نمایم.
اکنون که قلم به دست گرفته و وصیت نامه خود را بر صفحة کاغذ م ینگارم، با قلبی مطمئن و اعتقادات محکم و اراد های استوار از هر قید و بندی جز پروردگارم دل کنده و عازم جبه ههای نبرد حق علیه باطل هستم و م یروم تا دَین بزرگی که اسلام بر گردنم دارد عاشقانه ادا کنم و پای در چکمه م یکنم، سلاح بر دوش م یگیرم و سینة کثیف دشمن را نشانه م یروم با قلبی پر از نفرت از دشمنان خدا، و با شعار کوبندة الله اکبر برای احیای دینم و صدور انقلابم و استواری دین رسو لالله( ص) که سا لهای متمادی است در مظلومی بوده و دشمنان خدا هر لحظه بر پیکر مقدس آن ضربه وارد کرد هاند، فداکاری و جانبازی کنم تا درخت پربار و خونبار اسلام استوارتر گردد.
در این برهه از زمان که فشارهای اجانب به آخرین حد خود رسیده و مسلمین مظلوم را دست هجمعی قتل عام می کنند و خون پاک علماء بزرگ را در محراب عبادت بر زمین می ریزند و یاوری هم برای دادخواهی این همه مظلومیت نیست، باید با اماممان پیمان خونین ببندیم و کمر همت بسته و شب را از شر را « لااله الا الله، محمدٌ رسولُ الله وَ علیٌّ ولیُّ الله » شیاطین فرومایه نجات دهیم و پرچم در میان بد نهای پاره پاره شد همان و سرهای در خون غلطانمان برافراشته نگ هداریم و چه گواراست که در این راه جان را به جا نآفرین تقدیم نماییم. امروز همان روز عاشورایی است که همه آرزوی آن[ را] می کنید: ای کاش بودم و امام حسین(ع) را یاری م یکردم، امروز یا » :( پرچمدار رشید امام حسین( ع) خمینی است، بشتابید به سوی کاروان حرم حسینی( ع) من شما را وصیت م یکنم به یاری امام. : « ایُّها الناس اوصیکم بالخمینی پدر و مادر بزرگوارم! شاید شنیدن خبر شهادت فرزندتان دل های پاکتان را داغدار و اشک گهربارتان را بر گون ههای نورانیتان جاری کند، اما شما را وصیت می کنم به مصیب تهای مظلومانة سالار شهیدان، به آن زمانی [ بیاندیشید] که یاران عزیزش را یکی یکی غرق در خون دید، برادرش را با دو دست بریده، جوان 18 سال هاش را با سر شکافته، برادرزاد هاش را غلطان در خون و گلوی طفل شش ماه هاش را عطشان و هدف تیرهای دشمن.
پدر و مادر مهربانم! م یخواهم که در مرگ من بی یصبری نکنید و لباس عزا نپوشید و اگر جسدم را آوردند آن را حتماً ببینید تا بدانید که انسان نباید مغرور شود، همان انسانی که با یک وجب پارچه دفن م یشود و به خاطر تمام حقوقی که بر این فرزند ناسپاستان دارید طلب عفو و بخشش م یکنم و امیدوارم که پدرم و مادرم و برادرانم و خواهرانم، دخترم [...] 1 اهدائی راضی باشند و مرا ببخشند و حلال کنند. از شما م یخواهم فرزندم را، بعد از خداوند منان، شما پرستار باشید و آن را طوری تربیت کنید که در آینده خدم تگزار میهن اسلامی بشود.
خدای را شکر م یکنم که گفت ههایم را با خون خود امضاء نمودم و مزة شیرین این پیمان را چشیدم و پس از یک عمر گناه و معصیت، خداوند این توفیق را عنایت فرمود تا همه را با خون خود بشویم وگرنه بنده گنه کاری که چشم و زبان و قدم و نیت او همه غرق در معصیت بوده چگونه م یتوانست آ نها را پاک کند؟
در پایان از تمامی اهالی برم سبز و آهو می خواهم که من را به بزرگواری خودشان ببخشند و حلال کنند.
والسلام
دیدگاه شما