آخرین اخبار

5. بهمن 1400 - 13:59   |   کد مطلب: 10312
مدرسه فضیه قم و به خاک و خون کشیدن طلاب مظلوم حوزه علمیه سندی بر جنایات و رسوایی رژیم پهلوی است که مجروح شدن آیت الله ملک حسینی ،کرامت ایل و عشایر جنوب ایران نیز در این روز اتفاق افتاد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی کهگیلویه؛ 

در دوم فروردین ۱۳۴۲ شمسی همزمان با سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع) شاهد حادثه تلخ و غمباری بودکه در این روز رژیم منحوس پهلوی با حمله به مدرسه فیضیه ،طلاب مظلوم حوزه علمیه را به خاک و خون کشیدند.

 

پس از ارتحال آیت‌الله بروجردی از مراجع تقلید شیعه در فروردین ۱۳۴۰، رژیم شاه دنبال اجرای برنامه‌هایی مانند انتقال مرجعیت شیعه به خارج از ایران، پیگیری طرح اصلاحات ارضی، طرح ضد اسلامی تصویبنامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی وانقلاب سفید در فاصله سال‌های ۴۰ و ۴۲ بود.

 

لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی در تاریخ ۱۶ مهر ۱۳۴۱ به تصویب کابینه اسداله علم رسید،به موجب این مصوبه که در غیاب مجلس، حکم قانون را داشت، به زنان حق رأی داده می‌شد و همچنین شرط مسلمان بودن و سوگند به قرآن مجید از شرایط انتخاب شوندگان حذف شد.

برخی می‌گویند، شاه در پوشش تصویب این لوایح اهداف متفاوتی را دنبال می‌کرد. او می‌خواست علاوه بر سنجش میزان حساسیت علما و توان مذهبی مردم، روحانیت و جریان مذهبی را در یک زورآزمایی کنار بزند تا مجبور به محافظه کاری در برابر آن‌ها نباشد، به همین منظور مطبوعات رسمی کشور با تیترهای درشت به انعکاس تصویب این لوایح و اخبار مربوط به آن پرداختنداین تصویب‌نامه اعتراض علما و مردم مسلمان ایران را برانگیخت. آیت الله خمینی علمای طراز اوّل قم را به نشست‌ها و گفتگوهای متعدد برای لغو این تصویب‌نامه فراخواند، وی با تشریح نقشه‌های استعمار و توطئه‌های آن‌ها مسئولیت علما را در قبال صیانت از اسلام و استقلال کشور یادآور شد و مقرر شد با ارسال تلگراف‌هایی به شاه، لغو فوری تصویب نامهٔ مذکور درخواست شود.

مخالفت بسیاری از مراجع و روحانیان در مقابل آن طرح‌ها و گسترش دامنه اعتراضات مردمی کارگزاران نظام شاهنشاهی را در بر آن داشت تا یک ماه و نیم پس از آغاز ماجرا، عقب نشینی کنند و سرانجام رژیم شاه تن به شکست داد ودر ۷ آذر ۱۳۴۱ امیراسدالله علم نخست‌وزیر وقت در تلگرافی به علمای قم، لغو مصوبه انجمنهای ایالتی و ولایتی را اعلام کرد.

 

در ماه‌های پایانی سال ۱۳۴۱ شاه تصمیم گرفت اصولی را که از طرف هیئت حاکمه جدید امریکا در قالب اصلاحات به او دیکته شده بود به رفراندوم بگذارد و در نهایت تصویب شد.

 

امام راحل ربه دنبال سخنرانی‌های خود در مخالفت با رفراندوم شاه، اعلامیه‌ای در این رابطه در تاریخ اول بهمن ۱۳۴۱ صادر کردند. در این اعلامیه آمده است: هرچند میل نداشتم مطلب به اظهار نظر برسد، لهذا مصالح و مفاسد رابه شاه تذکر دادم و انجام وظیفه نمودم و مقبول واقع نشد. اینک باید به تکلیف شرعی عمل کنم.

 

با انتشار اعلامیه امام، نگرانی رژیم افزایش یافت و در نتیجه ساواک طی بخشنامه‌ای در بهمن ماه سال ۴۱ دستور سرکوبی انقلابیون و آمادگی کامل را به نیرو‌های نظامی و انتظامی صادر کرد.

تشدید سرکوب و افزایش خفقان، جنگ علنی تبلیغاتی علیه روحانیان، اظهارات صریح کارگزاران مبنی بر ادامه سیاست‌های اعلام شده، موجب ادامه اقدامات روحانیان در مخالفت با رژیم شاه بود.

 

هم‌زمانی عید نوروز و سالگرد شهادت امام صادق (ع) و همچنین تحریم عید فرصت مناسبی بود تا مردم و روحانیان با بهره‌گیری از اجتماعات درباره مشکلات و وضعیت جاری کشور روشنگری کنند.

 

عصر روز دوم فروردین مجلس سوگواری در مدرسه فیضیه از سوی آیت‌الله گلپایگانی برگزار شد. عده زیادی از قشر‌های مختلف در مجلس مزبورحاضر شدند. اطراف مدرسه و میدان آستانه از مأموران انتظامی موج می‌زد و مدرسه در محاصره آنان قرار داشت.

در این مجلس یکی از روحانیان در ضرورت حفظ ارزش‌های اسلامی و تعالیم این آئین مقدس سخن می‌گفت و از حوزه علمیه به عنوان دانشگاه امام صادق (ع) یاد کرد.

 

در بین سخنرانی یکباره عمال رژیم، همان‌ها که دسته دسته با اتوبوس‌های دولتی به قم آورده شده بودند، وارد شدند و شرکت کنندگان در مراسم را مورد حمله قرار دادند.

 

به بهانه انتشار اسناد رسوایی رژیم پهلوی، سالروز حمله به مدرسه فیضیه  و مجروح شدن آیت الله سید کرامت ملک حسینی به سراغ اسناد تاریخ انقلاب اسلامی رفتیم تا در این مجال به بازخوانی خاطراتی از این فقیه جاودانه بپردازیم.

 

انقلاب اسلامی حاصل مجاهدت بزرگ مردانی بود که جان در طبق اخلاص گذاشتند و در برابر ظلم طاغوت مبارزه کردند تا حاصل امروز آن مبارزات شکوفایی و صلابت جمهوری اسلامی ایران در جهان باشد، انقلابی که خونهای زیادی برای برافراشته ماندن و جوانه زدن آن ریخته شد.

 

آیت الله سید کرامت ملک حسینی، کرامت ایل و عشایر زاده های لر  یکی از این بزرگ مردان بوده که حضور غیرتمندانه او موجب اتصال عشایر جنوب به انقلاب و رهبری آن و یکی از عوامل ناکامی رژیم ستم شاهی در جنوب بود.

 

آیت الله سید کرامت الله ملک حسینی در سال 1303 هجری شمسی در روستای گوشه از توابع شهرستان بویراحمد در جوار حرم جدش، امامزاده قاسم (ع )، چشم به جهان گشود.

 

او فرزند سید صدرالدین، معروف به آصدرا، حکیم و روحانی با نفوذ کلمه و مورد اعتماد و احترام مردم و عشایر منطقه است.

آیت الله در 22 سال از زندگی ارزشمندش با بحران ها و سرد و گرمی های زیادی در زندگی دست و پنجه نرم کرد تا اینکه در سال 1325 به قم عزیمت کرد و قریب به 16 سال را در محضر استوانه های فقاهت و اساتید مبارز مشغول به تحصیل شد و تقریرات درس او را به رشته تحریر در آورد که بدین دلیل موردعنایت و توجه خاص حضرت امام (ره ) قرار می گرفت.

 

در سال 1340 به درجه اجتهاد نائل شد و در اواخر عمر با برکت آیت الله العظمی بروجردی به صلاحدید ایشان به شیراز عزیمت کرد و در مدرسه خان به تدریس طلاب علوم دین پرداخت.

 

از سال 41 پس از خروش و قیام خمینی کبیر (ره ) و به تأسی از استاد خود به صف انقلابیون پیوست و یکی از عوامل اصلی اتصال عشایر جنوب به انقلاب و رهبری آن بود.

 

وی که یکی از مضروبان حادثه حمله رژیم طاغوت به مدرسه فیضیه قم بود، به موجب بخش به دست آمده از اسناد ساواک، ارگان امنیتی انتظامی سابق به زعم آن ها از جمله خطرناکترین شاگردان امام واز افراطی ترین روحانیون تحت مراقبت بود. 

 

این فقیه مجاهد در زمان حیات، خاطرات حادثه مدرسه فیضیه قم را اینگونه روایت کرده بود: اواخر سال 1341 تظاهرات طلاب علیه لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی رژِیم پهلوی آغازشد و به همین دلیل شاه نیروهای ساواکی بسیاری را با لباس مبدل برای تهدید و ارعاببه قم فرستاده بود.

نماینده اسبق ولی فقیه در کهگیلویه و بویراحمد ابراز داشت: روز دوم عید نوروز 1342، مصادف با شهادت امام جعفر صادق(ع) در منازل برخی از علما، روضه هایی برگزار شده بود، همچنین برخی آقایان در مدرسه حجتیه مراسم روضه داشتند و برخی بازاریان نیز مراسم دیگری برگزار کردند.

 

او افزود: مرحوم آیت الله گلپایگانی اطلاعیه داده بودند که روضه در بعد از ظهر همان روز در مدرسه فیضیه برگزار شود که البته برخی آقایان به دلیل حضور ساواکیها رژیم در مراسم صبح و نداشتن توانایی و تجهیرات لازم برای برخوردبا آنها، موافق برگزاری این جلسه نبودند.

 

آیت الله ملک حسینی خاطر نشان کرد: بعد از ظهر به سمت مدرسه فیضیه حرکت کردیم در حالیکه مدرسه پر از جمعیت بود و هیچگاه جلسه ای به این شلوغی و با شکوهی برگزار نشده بود.اغلب آقایان اهل علم کنار حجره ها ایستاده بودند وکسی مجال نشستن نداشت فقط برخی از طلاب و مردم نزدیک محراب و منبر نشسته بودند.

 

وی تصریح کرد: هنگامی که سخنرانی آقای آل طاها ازمنبریهای خوب قم، آغاز شد، یک نفر از جمعیت بدون اجازه صلوات فرستاد و ایشان سخنرانی را تمام کرد. سپس شیخ انصاری که از منبریهای معروف و زبده آن زمان در قم بود، شروع به سخنرانی کرد که ناگهان وسط سخنرانی یکی از ساواکیهای حاضر در مجلس که در نزدیکی منبر ایستاده بود، بدون کسب اجازه صلوات فرستاد.

نماینده سابق مردم استان در مجلس خبرگان رهبری در ادامه افزود: دراین هنگام آقای انصاری گفت: «آقایان توجه داشته باشند تا منبری طلب صلوات نکند معنی ندارد کسی صلوات نفرستد» اما باز هم یکی دیگراز عمال رژیم صلوات فرستاد که شیخ انصاری پس از چند جمله روضه خواندن، سخنرانی اش را تمام کرد و از منبر پایین آمد.

آن فقیه نستوه گفت: ناگهان یکی از همان ساواکیهایی که در کنار منبر بود از منبر بالا رفت وگفت: «برای رضا خان و نظام صلوات بفرستید» اما کسی صلوات نفرستاد که در این هنگام ساواکیهایی که در قسمتهای مختلف جمعیت قرار گرفته و تعلیمات لازم را دیده بودند شروع به ضرب و شتم طلاب کردند.

 

کرامت عشایر لر با بیان اینکه؛ با تعدادی از مازندرانیها و اصفهانیها برای مقابله باآنها حرکت کردیم و در وسط حیاط مدرسه ایستادیم گفت: یکی از ساواکیها به سمت ما حرکت و اهانتی کرد و با پنجه بوکس به گونه چپ صورتم با شدت کوبید. من هم که آن روزها جوان بودم، مشت محکمی به گردن و صورتش زدم که پس از آن شش تا هفت نفر ازساواکیها بر سرم ریختند و کتکم زدند.

 

آیت الله ملک حسینی خاطر نشان کرد: در آن لحظه هراسم از این بود که عمامه از سرم پایین نیفتد. در همین حین نمی دانم چه شد که یکی از کسانی که کت وشلوار به تن داشت و معلوم بود که مقامش بالاتر است، جلو آمد و به آنها گفت:«سید رانزنید» سپس گونه و عمامه من را بوسید و تا دالان مدرسه فیضیه بدرقه ام کرد.

 

او افزود: 300 تا 400 نفر در این حادثه زخمی شدند. پس از حادثه به مدرسه حجتیه رفتم، خونریزی زخم صورتم تا صبح ادامه داشت اما برایم زشت بود که به بیمارستان بروم.

 

ملک حسنی ابراز داشت: صبح به منزل امام رفتم، سید ریش سفید ومسنی در کنارش بود که وقتی از امام سئوال کردم ایشان کی هستند؟ فرمودند که «اخوی بزرگ ما آقای پسندیده هستند»، سپس امام فرمودند: «شما هم زخمی شدید؟» گفتم:«بلاوقتی عمومی باشد گواراست».

وی با اشاره به اینکه؛عصر که می خواستیم برگردیم دودی سراسر فیضیه را گرفته بود که دل هر سنگدلی برای مدرسه می سوخت گفت: فردای آن روز شنیدیم نیروهای رژیم می خواهند به مدرسه حجتیه نیز حمله کنند، با دوستان قرار گذاشتیم با کارد و چاقو و هر وسیله ای که داریم مقاومت کنیم، ساواکیها تا نیمه راه و نزدیکی درب مدرسه آمده بودند امابرگشتند و نیامدند.

 

آن عالم ربانی گفت: پس از چند روز به سمت شیراز حرکت کردیم ، وقتی در شیراز اوضاع قم را از من جویا شدند، گفتم «خبری نیست جز عزت و شرافت اسلام و مسلمین».

 

سرانجام آیت الله العظمی ملک حسینی در بامداد جمعه 12آبانماه 91 و در آستانه عید مولایش امیرالمومنین علی (ع) چشم از جهان فرو بست تا عشایر جنوب را در ماتم خود به سوگ نشاند.

روز وداع همیشگی آن عالم ربانی، بزرگترین تجمع مردمی تاریخ کهگیلویه و بویراحمد شکل گرفت ، مردم عزادار در روز وداعش خدامحوری و مردم مداری او را فریاد زدند و صحنه‌ هایی به یادماندنی از عشق و شور و شعور خلق کردند.

 

 

برچسب‌ها: 

دیدگاه شما

http://khabarlendeh.ir/
http://sobhezagros.ir/
آفتاب جنوب
پایگاه اطلاع رسانی شهرستان چرام
خبر دیشموک