منی که رد شدم از هفت خان استخدام / شعر طنز

چقدر ساده تر از این کنم بیان همکار؟
چقدر خوردم از این ماجرا تکان همکار
کسی که از من بیچاره هی کمک میخواست
ز یاد برده مرا رفته با سران همکار
چگونه با چه زبانی بگویم این قصه
رفیق من شده حالا رفیق آن همکار
و کارگاه کوچک من شد شروع کار تو
کجای حافظه ات رفته آن زمان همکار؟
شدی رییس من اندر همین اداره و حال
پر است جیب تو از سرمایه ی کلان همکار
منی که رد شدم از هفت خان استخدام
چرا به جای من اکنون نشسته آن همکار؟!
حقوق بنده که ناگَه شد از وسط نصف و
خودم کنون شده ام نصف و نیمه جان همکار!
«کجا رَوَم چه کنم چاره از کجا جویم؟»
به من نداده رفیقم کمی امان ! همکار
چقدر ژست خفن دیده ایم از تو عجب
شدی تو یک شبه میلیاردر جهان! همکار!
حمایتی که تو گفتی شعار بود و شعار
مطالبات مرا پس ببین ! بخوان ! همکار!
عجب حکایت تلخی که پیرِ هم شده و
یکی ز ما دو نفر شد یهو جوان ! همکار!
غلام حلقه به گوشَت نباشم اما حیف
اسیر دست توام بهر آب و نان همکار
شاعر : بهار نژند_ شیرین طنز
پربیننده ترین
آخرین اخبار
- ◄ موضع قاطع امام جمعه دهدشت در برابر تغییر نام خلیج فارس
- ◄ جلوگیری از برداشت غیرمجاز آب در کهگیلویه
- ◄ علت تأخیر در تکمیل پروژه لاین خروجی دهدشت_طولیان از زبان شهردار
- ◄ اگر ترامپ خطا کند، مذاکرات تعلق شود
- ◄ تجلیل سفیران کریمه از خانواده چهار شهید دهدشت
- ◄ تأثیر موج نوی سینمای ایران بر سینمای کلاسیک
- ◄ زیرساختهای آموزشی کهگیلویه معیوب است
- ◄ ایمنسازی دامها در مناطق دورافتاده کهگیلویه
- ◄ تقویت روستاها با تشکیل تعاونی های توسعه محور
- ◄ درخشش دهدشت در شب حساس فوتسال یاسوج؛ فاتح جام رمضان مشخص شد!
- ◄ وداع باشکوه مردم کهگیلویه با قلندر فوتبال
- ◄ بیتوجهی به هشدارها عامل اصلی غرقشدگی در رودخانهها و سدها
- ◄ کشف ۲هزار لیتر سوخت قاچاق در کهگیلویه
- ◄ انتصاب مدیر شبکه درمان کهگیلویه
- ◄ شروع اردوی مشترک کشتی فرنگی نونهالان گناوه در کهگیلویه