آخرین اخبار

12. شهريور 1394 - 14:28   |   کد مطلب: 3223
شهید آذرشب با تأکید بر آگاهی‌ خود از حضور در جبهه های‌ حق علیه باطل، انگیزة خود را از اعزام به جبهه « جوشش خون شهیدان »یاد می‌کند و با مخاطب قرار دادن اهالی‌ شوتاور و طیبی‌ سردسیر؛ زادگاه خود، ایشان را به حفظ وحدت کلمه فرا می‌خواند و از آ نها می‌خواهد تا جبهه ها را خالی‌ نگذارند و پشتیبان روحانیت که مبلغان اسلامند باشند.
پایگاه خبری کهگیلویه-شهید بهرام قلی آذرشب

به گزارش پایگاه خبری کهگیلویه، شهید بهرام قلی‌ آذرشب وصیت خود را با آیة سورة بقره آغاز می‌کند که در آن  دعوت مسلمین به جنگ و جهاد تا نابودی‌ فتنة کفار آمده است.

 

 استناد شهید آذرشب به این آیه از قرآن کریم را م ی‌توانیم حاکی‌ از اعتقاد راسخ او به مقابله با کفر و جور بدانیم.

 

 شهید آذرشب، نخست قاطبة مردم کشور خویش و جهانیان را مخاطب قرار می‌دهد و حضور خود را در جبهة جنگ ( که آن را« کربلای‌ ایران » می‌نامد)ملهم از کربلای‌ امام حسین و تکلیفی‌ شرعی‌ می‌داند و مجدانه از آ نها می‌خواهد تا میدا نهای‌ نبرد را خالی‌ نگذارند.

 

شهید آذرشب با تأکید بر آگاهی‌ خود از حضور در جبهه های‌ حق علیه باطل، انگیزة خود را از اعزام به جبهه « جوشش خون شهیدان »یاد می‌کند و با مخاطب قرار دادن اهالی‌ شوتاور و طیبی‌ سردسیر؛ زادگاه خود، ایشان را به حفظ وحدت کلمه فرا می‌خواند و از آ نها می‌خواهد تا جبه هها را خالی‌ نگذارند و پشتیبان روحانیت که مبلغان اسلامند باشند.

 

 در ادامه، شهید آذرشب از پدر و مادر خود با یادکرد شدائد آنان در پرورش خود قدرشناسی‌ و طلب حلالیت می‌کند و با تذکر مسؤولیت سنگین برادران، پس از شهادت خود از آنان طلب حلالیت می‌کند.

 

شهید آذرشب پس از طلب حلالیت از همسر خود از او می‌خواهد تا فرزند دخترش را « زینب وار » پرورش دهد همچنا ن که از خواهران خود می‌خواهد تا در زندگی‌ زینب وار و در مصائب صبور باشند.

 

شهید در پایان وصیت خود آرزوی‌ مرگ استکبار جهانی‌ به سر کردگی‌ آمریکا و شوروی‌( سابق) و اسرائیل را دارد.

پایگاه خبری کهگیلویه-شهید بهرام قلی آذرشب

وصیت نامه شهید بهرام قلی آذرشب

بس مالله الرحمن الرحیم

 « و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه » ای پیروان قرآن بجنگید تا فتنه در جهان نباشد ( قرآن کریم).

 

 به نام الله، حافظ خون شهیدان و به نام مذهب مقدس اسلام وصیت نامه خود را شروع می کنم:

 

 اینجانب بهرامقلی آذرشب، فرزند محمد آذرشب، ساکن روستای شوتاور و طیبی‌ سردسیر به این شرح وصیت خود را آغاز می کنم: در حقیقت چه بگویم؟ چه می توانم بگویم؟ چراکه تلألؤ خون شهیدان همه چیز را به صراحت برای امت بحق شهیدپرور ایران برملا نموده اند.

 

 اما ای مردم! من هم به سهم کوچک خودم به شما و تمام جهانیان اعلام می کنم که اگردر صحرای کربلا در رکاب امام حسین و یارانش نبوده ام حال در صحنه های‌ کربلای‌ ایران حضور می یابم تا بنا به تکلیف شرعی که بر گردن فرد فرد انسانهای با ایمان و خودم هست، دَینِ خود را به دین خود ادا نمایم. برادران! خواهران! از شما می خواهم به این کلمات خلاصه توجهی نمایید و بیایید در این میدان های نبرد و حضور خود را اعلام نمایید تا انشاءالله تعالی در آخرت رستگار شوید.

 

 و اینجانب به عنوان یک نیروی رزمی با ایمان، به درجه کمال انسانیت رسیدن را تنها شهادت در راه خدا می دانم که هم اکنون با آگاهی[ ای‌ که از این جنگ دارم] می دانم که حق است و هوشیارانه این راه را برگزیده ام و هیچ شخص یا شیئی، مگر جوشش خون شهیدان، مسئول اعزام به جبهه من نیست و اگر به درجه سعادت که همان شهادت است رسیدم به هیچکس تهمت ناروا و دروغ به شخص یا اشخاص [ نبندید] که همانا غیبت کرده ید!

 

از تمام مردم شوتاور و طیبی سردسیر می خواهم که تفرقه را از بین ببرید! و دست وحدت به همدیگر بدهید که همانا وحدت در همه مکان ها نشانه پیروزی است! و از شما می خواهم که به این وصیت خوب عمل کنید که آن هم حضور شما در میدانها[ ی‌] جنگ است و ازآمدن فرزندانتان به جبهه جلوگیری نکنید!؛ چراکه آنهایی که شهید شده اند هم پدر و مادر بهتری داشته اند و آنها را خوب پرورش داده اند و از شما می خواهم که امام و روحانیت  را تنها نگذارید! چون آنها پایه و اساس دین هستند و بدون آنها اسلام به جهانیان فهمانده  نمی شود.

 

از شما می خواهم که در مرگم که شرف و عزت و آبرو در آن است گریه نکنید وسیاه نپوشید!؛ و برای روزی گریه کنید که اسلام ضربه ای بخورد.

 

 پدرم و مادرم را سلام م یرسانم، می دانم شما مرا با هزار زجر و شکنجه و نان بلوط  بزرگ کرده اید، در مرگ سرخ من ناراحت نباشید و مرا حلال کنید و دعا کنید که من به آرزویم برسم و اگر به آرزویم رسیدم اسلحه ام را نگذارید که دهانه اش سرد شود!

 

 اما شما ای‌ برادرانم! بعد از من مسئولیتتان خیلی سنگین می شود. از شما می خواهم که به جبهه بیایید و از اینکه من اعزام شدم ناراحت نشوید! و مرا حلال کنید!

 

 اما تو ای همسرم! اگرچه ممکن است شوهر خوبی برایت نبوده ام و احیاناً شاید شما را اذیت کرده باشم، مرا حلال کنید و دخترم را زینب وار پرورش بدهید.

 

 و خواهرم! حفظ حجاب تو نگهدارنده خون من است، امیدوارم که صبر و استقامت داشته باشی و زینب وار باشید و مانع[ آمدن] فامیل های وابسته خود به جبهه نشوید.

 

 تمام مردم شوتاور و همه فامیلهای‌ وابسته به خودم و همسایگان را یک به یک سلام می ‌رسانم.

 « ! مرگ بر امریکا! مرگ بر شوروی! مرگ بر اسرائیل »

                          بهرام قلی آذرشب

 

تصاویر تکمیلی: 
پایگاه خبری کهگیلویه-شهید بهرام قلی آذرشب
پایگاه خبری کهگیلویه-شهید بهرام قلی آذرشب

دیدگاه شما

http://khabarlendeh.ir/
http://sobhezagros.ir/
آفتاب جنوب
پایگاه اطلاع رسانی شهرستان چرام
خبر دیشموک